یوسف در مصر برده بود. همسر اربابش سعی کرد او را به گناه بیندازد
اما او پاسخ منفی داد. یوسف به او گفت : " آقایم مرا مسئول کارها کرده است. اینک او مجبور نیست درباره ی هیچ یک از امور خانه نگران باشد. او به من اعتماد دارد تا از هر چیزی که متعلق به اوست مراقبت کنم
او هر روز تلاش می کرد یوسف را به گناه بیندازد. او به خدا گناه نمی کرد. یوسف فرار کرد. زن کتش را در آورد. او درباره ی یوسف دروغ گفت. یوسف را به زندان انداختند. خدا آنجا با او بود
شاید از شما خواسته شود کار اشتباهی را انجام دهید. شما مجبور نیستید آن را انجام دهید! کتاب مقدس می گوید: " بلکه وقتی وسوسه می شوید خدا به شما راه فراری می دهد. " ( اول قرنتیان 10: 13 ) راه فرار خدا چیست؟ دعا کنید! از خدا کمک بطلبید. به گناه پاسخ منفی بدهید. از شخصی که از شما می خواهد کار اشتباهی را انجام دهید دور شوید